X بستن تبلیغات  
حقیقت نفاق (بخش اول) - امام دوازدهم

هدف اصلی از ارائه این مقالات، آشنایی با ویژگی‎های آشکار و پنهان این رذیله اخلاقی، و ارائه راهکار برای تربیت نفس هر کدام از منتظران و شیعیان حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) و زمینه‎سازی امر الهی ظهور می‎باشد.

حقیقت نفاق (بخش اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

در فصل اول از مجموعه مقالات موضوعی، که با «عنوان چگونه گناه نکنیم» ارائه گردید،  به صورت گذرا به بحث مهم و کلیدی «نفاق» اشاره شد؛ لازم به یادآوری است که نفاق مبحثی است که ممکن است لایه‎های پنهان آن در بسیاری از انسان‎ها وجود داشته باشد؛ از این رو  قرآن کریم  و  اهل بیت (علیهم السلام) بارها به ویژگی‎های آن اشاره کرده و راهکارهای مختلفی را برای رفع آن‎ها ارائه داده‎اند.

بخش اول:

نفاق، بحثی است که ریشه در نقس بشریت دارد و یکی از ویژگی‎های مهم آن، این است که اگر به مبارزه با آن پرداخته نشود، به سرعت به فرهنگ تبدیل شده و حتی پس از  مدتی به فرهنگ عمومی جامعه مبدل می‎گردد؛ که در این صورت می‎توان گفت حتی مبارزه با آن امکان‎پذیر نبوده و یا بسیار سخت و مشکل است؛ همان‎گونه که در زمان صدر اسلام، نفاق تا آنجا ریشه دوانده و به فرهنگ تبدیل شده بود که با وجود واقعه غدیر خم و اعلام الهی امامت و ولایت حضرت امیرالمومنین، حضرت علی (علیه السلام)، پس از شهادت رسول خدا، تاریخ شاهد وقوع ماجرای سقیفه و حمله به خانه حضرت زهرا، و در سال‎های آتی فجایع کربلا بوده‎است.

باید گفت توحید نور است و جز خدا هیچ چیز در آن وجود ندارد، و مقابل آن ظلمت بوده که اصل آن را کفر و شرک و نفاق تشکیل می‎دهد. مومن در چارچوب توحید جای می‎گیرد و جز خدا هیچ چیز را نمی‎بیند. او بر خدا توکل دارد و جز خدا از احدی نمی‎ترسد و برای کسی غیر از خدا سر خم نمی‎کند.

هر اندازه‎ای که نور کنار روَد و کم شود، ظلمت جای آن را می‎گیرد و کفر و شرک و نفاق، رشد می‎کنند؛ لازم به یادآوری است که کفر و شرک ونفاق، در حقیقت یک چیز هستند یعنی دارای مبنایی واحد و بنای متفاوت‌اند؛ بنابراین بهترین کار برای مبارزه با آن‎ها، تخریب مبنای این سه رذیله است.

لازم به یادآوری است که تمام افرادی که روز عید غدیر بودند و با امیر المومنین، حضرت علی (علیه السلام) بیعت کرده و به ایشان تبریک گفتند اما پس از مدت کوتاهی حضرت را پس زدند، الزاما کافر به قیامت و روز معاد نبودند، بلکه ریشه‎های نفاق در آنان وجود داشته‎است و انسان‎هایی سطحی بین بودند که تفاوت امامت حضرت علی و

زمامداری مسلمین توسط ایشان با زمامداری امور توسط دیگران، برای آن‎ها قابل درک نبوده‎است.

از این روست که قرآن کریم یکی از ویژگی‎های منافقین را لایفقهون عنوان می‎کند یعنی منافقان در مسائل دینی عمیق نمی‎شوند.

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُون(۱)َ

این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند از این رو بر دل‌های آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی‎کنند!

حضرت رسول پیرامون همراهی همیشگی ویژگی‎های نفاق در فرد در صورت عدم تربیت و مبارزه با نفس می‎فرمایند:

«هر بنده‎ای با همان‎ چیزی که در درون داشته و با آن از دنیا رفته برانگیخته می‎شود، مومن بر ایمانش ومنافق بر نفاقش.»(۲)

نکته‎ای که ذکر آن ضروری می‎باشد این است که به هر میزانی «منیّت» در فردی افزایش یابد، لاجرم از نور فاصله گرفته و به ظلمت نزدیک‎ شده و در مسیر نفاق قرار می‎گیرد. برای حرکت به سمت نور، باید ناخالصی‎ها حذف شود و فرد در مسیر عبد مخلَص قرار گیرد.

«من» و مالکیت‎های توهمی ما در دنیا، اساس و بنیان فاصله‎گرفتن از نور و حرکت به سمت ظلمت است.

به عنوان نمونه در حدیثی از حضرت رسول پیرامون ویژگی منافقین این چنین آمده است:

ا لْمُؤْمِنُ يَبْدَأُ بِالسَّلامِ وَ الْمُنافِقُ يَقُولُ: حَتّى يُبدَأَ بي؛(۳)

مؤمن ابتدا سلام مى‌كند و منافق منتظر سلام ديگران است.

همان‎گونه که اشاره گردید، این نوع رفتار ریشه در منیت دارد؛ زیرا منافق، بر «من» خود بیش از اندازه بها می‎دهد و براساس این نگاه به تعامل با مردم می‎پرازد؛ یعنی چون سن خود، موقعیت اجتماعی خود، موقعیت شغلی خود و … را بالاتر می‎بیند، از  پیشی گرفتن در سلام خودداری می‎کند.

ادامه دارد …

برگرفته از  سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع حقیقت نفاق/ فاطمیه ۹۴/ هیئت عشاق الحسین(علیه السلام)

پینوشت:
۱- منافقون/ ۳
۲- كنزالعمّال، ح ۳۸۹۴۵
۳- كنزالعمّال، ح ۷۷۸

منبع: masaf.ir



مطالب وبسایت امام دوازدهم با هدف تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عج) بوده و هر گونه کپی برداری از آن آزاد است.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *